responsiveMenu
صيغة PDF شهادة الفهرست
   ««الصفحة الأولى    «الصفحة السابقة
   الجزء :
الصفحة التالیة»    الصفحة الأخيرة»»   
   ««اول    «قبلی
   الجزء :
بعدی»    آخر»»   
اسم الکتاب : دانشنامه بزرگ اسلامی المؤلف : مرکز دائرة المعارف بزرگ اسلامی    الجزء : 1  صفحة : 402
آلتی شهر
جلد: 1
     
شماره مقاله:402


آلْتی شَهْر، (= شش شهر)، ناحیه‌ای شامل 6 شهرِ آق سو، اوچ تورفان، کاشغر، یارکند (یارقند)، ختن و کوچا (کُچا)، واقع در جلگه تاریم و بخشی از ترکستان شرقی (یا ترکستان چین).
جلگه تاریم از جنوب به ارتفاعات تبت (کون لون) ، از شمال به کوههای تپان شان و از مغرب به کوهستانهای پامیر محدود است و از شرق بدون برخورد با مانعی طبیعی به دشتهای مغولستان متّصل می‌گردد (اشمیدر، 344؛ قس: اقبال، 4، 16-17) و گودترین قسمتهای آن 750 متر از سطح دریا ارتفاع دارد (اشمیدر، 345). مطالعات زمین شناسی در این ناحیه هنوز به پایان نرسیده است، اما اطلاعات به دست آمده از وجود منابع نفتی در پایکوههای تیان شان خبر می‌دهد (نپف، 238). نام شهرهای این ناحیه در منابع مختلف به صورتهای متفاوتی آمده است: بارتولد، ینگی شهر و چوتورخان (؟) را جزء این ناحیه برمی‌شمارد (گزیده مقالات، 39). گروسه از آن به عنوان ناحیه‌ای مجزا و در کنار شهرهای کاشغر، یار کند و و ختن نام می‌برد (ص 803). اقبال در این زمینه می‌نویسد: این ناحیه نزد مسلمانان، به نام کاشغر و ختن معروف بوده است (ص 4). این ناحیه که به علت قرار داشتن در معبر جاده باستانی ابریشم، در گذشته از اهمت زیادی برخوردار بوده است، امروزه با جلگه دزونگاری ايالت سين كيانگ را تشکیل می‌دهد و بر روی هم 000‘700‘1 کمـ 2 وسعت دارد (نیف، 238). جاده ابریشم که منطقه مدیترانه را به چین مرتبط می‌ساخته، به شکل دونیم دایره، از شمال به جنوب رودخانه تاریم می‌گذشته است. در طرف شمالی، شهرهای تورفان، کوچا، آق سو و کاشغر واقع بود و در جنوب، ختن و یارکند قرار داشت (گروسه، 91).
امپراتوری چین به سبب نظارت بر جاده ابریشم پیوسته سعی داشت این ناحیه را در زیر تسلط خود داشته باشد و به همین علت، پیوسته میان سرداران این امپراتوری و سلطان‌نشینهای کوچا، یارکند، کاشغر، آق سو و ختن، درگیری وجود داشت (همو، 96-97). لشکرکشیهای مکرّر موجب شد که در سده 1ق/7م، سلطان‌نشینهای ناحیه تاریم، تحت‌الحمایه چین شوند، تا آنجا که در 110ق/728م، عناوین چینی به امرای کاشغر و ختن اعطا گردید (همو، 182، 208). بدین‌سان ساکنان اولیه ناحیه تاریم، یعنی تخارها که قومی آریایی نژاد بودند و تمدن و زبان خاص خود داشتند (اقبال، 16)، در طول زمان، به‌ویژه در کوچا و توفان، جای خود را به ترکان اویغور دادند (گروسه، 186) و بدین ترتیب، قوم اویغور که از قبایل تاتار است، در ترکستان شرقی دولتی معتبر تشکیل داد. (اقبال، 16). البته استقرار اویغورها و گسترش و نفوذ فرهنگ ترکی در این ناحیه یکباره انجام نپذیرفت (گروسه، 223). در آغاز سده 7ق/13م تجارت از طریق خشکی با چین بیش از پیش اهمیت یافت، زیرا بازرگانی از راه دریا بر اثر حوادثی دشوار شده بود (بارتولد، ترکستان‌نامه، 2/825). بدین‌سان قوم اویغور به علت سکونت در سرزمینی که معبر اقوام متمدن آسیایی بود، به عنوان واسطه ارتباط میان ایرانیها، چینیها و هندیها مطرح شد و چون خود نیز وارث قوم متمدنی ـ یعنی تخارها ـ شده بود، توانست با فرهنگ و تمدن آن عصر و در پی آن، با آیینهای مختلف آن روزگار، مانند عیسویّت و آیینهای بودایی و زرتشتی و مانوی آشنایی باید (اقبال، 17). در ترکستان چین، اسنادی بودایی به زبانهای ترکی، تبتی، چینی و برخی زبانهای غربی ایرانی و همچنین به زبان تخاری و ختنی سکایی که زبان ایرانی بوده، پیدا شده است که نشان می‌دهند، شهرهایی مانند ختن و یارکند زیر نفوذ فرهنگی هند بوده‌اند (فرای، 67)، درحالی که مردم شهرهای شمالی مانند کوچا و تورفان بودایی و عده‌ای مانوی بودند. خان‌اوبغور در 143ق/760م، کیش مانوی پذیرفت و به تبع وی بسیاری از افراد طایفه او به این آیین گرویدند (اقبال، 17). در این تاریخ مانویت مذهب رسمی دولت اویغوری اعلام شد (گروسه، 217) و اختلاط و امتزاج احکام مانوی با عناصر فلسفی مسیحی و مزدایی و عوامل هنری ایرانی سبب گردید که اویغورها سریعاً به مرحله تمدن برسند (همو، 219).
در پایان سده 4ق/10م دولت ترکانِ مسلمان تحت حکومت ایلک خانیان یا قراخانیان که در ترکستان شرقی و غربی فرمانروایی داشتند، پدید آمد و دولت اویغور مضمحل شد (بارتولد، گزیده مقالات، 218). دودمان قراخانیان از قرن 4 تا 7ق/10 تا 13م در آسیای میانه فرمانروا بوده‌اند و نواحی شمالی و جنوبی تیان شان نیز در قلمرو حکومت این خاندان قرار داشته است (همو، همان، 336).
اولین امیرقراخانی که در نوشته‌های اسلامی از او یاد شده، بغراخان پادشاه کاشغر است که درحدود 385ق/995م وفات یافته است (گروسه، 250). در اوایل سده 7ق/13م کوچلک‌خان از طایفه نایمان بر نواحی ترکستان شرقی مسلط شد و مردم آن نواحی در پی غارتهای پیاپی، به کوچلک اظهار اطاعت نمودند (بارتولد، ترکستان‌نامه، 2/767). او پس از تسلط بر ترکستان، به تعقیب و آزار مسلمانان پرداخت و بر نواحی کاشغر و ختن جور و ستم بسیار روا داشت (جوینی، 1/49). جور و ستم کوچلک دیری نپایید، زیرا چنگیزخان مغول در 615ق/1218م یکی از سرداران خود ـجَبه نویان ـ را با قشونی منظّم به کاشغر فرستاد. او کاشغر را گرفت و کوچلک فراری شد. اولین اقدام جبه این بود که به مردم آزادی مذهب داد و فشاری را که بر اثر استیلای کوچلک بر مسلمانان شهرهای ختن و کاشغر و غیره تحمیل شده بود، برطرف ساخت (اقبال، 24). از آن پس نیز تا مدتها خانان این سرزمین را مغولان برمی‌گزیدند، و مسعودبک پسر محمود یَلَواج از سرداران چنگیز، مدّتی بر شهرهای اویغور و ختن و جَند و خوارزم و فَرغانه حکم راند (جوینی، 3/73).
بعد از خانان جغتایی، دوغلاتها (دوقلاتها) که از قوم مغول بودند (بارتولد، گزیده مقالات، 417)، بر ترکستان شرقی حکومت داشته‌اند. اینان آق سو را مرکز حکومت قرار داده بودند (گروسه، 693). نوادگان مغول تا اواسط سده 11ق/17م به سلطه خود بر ترکستان شرقی ادامه دادند. در نیمه دوم سده 11ق/17م، خانات جغتایی به خانات جزء تقسیم و تجزیه شده بود و در یارکند، کاشغر، آق سو و ختن خانات کوچک تری تشکیل یافته بود و که جملگی آنها به دست خواجه‌ها افتاد (همو، 818). در 1168ق/1755م، خاندان خواجگان (قره داغلیک) تحت‌الحمایه خانهای دزونگاری (قالموقها) شدند، ولی پس از مدتی کوشیدند تا خود را از خانهای دزونگاری آزاد سازند. سرانجام یوسف که امیر کاشغر و مسلمانی متعصب بود، از فرصت استفاده کرد و هنگامی که جنگهای داخلی میان مدعیان دزونگاری روی داد، کاشغر را از زیر سلطه حکومت آنان خارج ساخت (همو، 881)، ولی این استقلال دیری نپایید زیرا چائو ـ هوئی، فرمانده چینی، به ناحیه تاریم تاخت و در 1172ق/1759م کوچا، یارکند و کاشغر را به امپراتوری چین ملحق ساخت، و بدین ترتیب خط مرزی سین کیانگ شکل گرفت (همو، 882).
سرانجام در 1946م ترکستان شرقی با عنوان «منطقه اویغوری سین کیانگ» رسماً به صورت یکی از ایالات خودمختار چین درآمد (اشمیدر، 345).
آلتی شهر به سبب قرار گرفتن در مسیر جاده ابریشم به صورت نقطه تلاقی تمدنهای گوناگون هندی، اروپایی و چینی درآمده بود. نقش تمدن چین در این ناحیه از 000‘2 سال پیش تعیین کننده بوده است (همو، 344). با آمدن قراخانیان به ترکستان شرقی و سلطه ایشان بر این منطقه، شکوفایی و بالندگی فرهنگی این ناحیه رو به انحطاط نهاد. به رغم حسن نیت برخی از امیران قراخانی، شیوه اقطاع داری و اغتشاشات احترازناپذیری که زاده شرایط زمانی بود، موجب رکود کشاورزی و بازرگانی و فرهنگ معنوی شد (بارتولد، ترکستان‌نامه، 1/66).
جمعیت آلتی شهر از گروههای مختلف قومی مانند قزاقها، قرقیزها، مغولها و اویغورها تشکیل شده است که مهمترین آنها اویغورها هستند. زبان ساکنین آن، ترکی اویغوری است. نظام کتابت، پس از انتشار دین اسلام، رسم‌الخط عربی بوده که هنوز هم معمول است. غیراز محمود کاشغری که اولین فرهنگ لغت ترکی به نام دیوان لغات‌التّرک از او یادگار مانده است، از دانشمندانی که معاصر قراخانیان بوده‌اند، در ترکستان شرقی تنها به نام مورخی موسوم به ابوالفتح عبدالغافربن‌حسین‌الآلمعی برمی‌خوریم که در سده 5ق/11م، در کاشغر زندگی می‌کرده و تاریخ آن شهر را تألیف کرده است (همو، همان، 1/67).
از چگونگی توسعه اسلام درترکستان شرقی و این ناحیه اطلاع دقیقی در دست نیست، اما مسلّم است که آیین اسلام در تمام نواحی این منطقه به طور یکسان و همزمان انتشار نیافته است. مرزهای مرتفع غربی مانع بودند که مسلمانان با وجود حملات پیاپی بتوانند این نواحی را فتح کنند (اشمیدر، 345). اسلام در برخی از مناطق ترکستان شرقی مانند کاشغر زودتر از نواحی دیگر مانند ختن راه یافت (بارتولد، گزیده مقالات، 79). ابن‌اثیر، قدرخان یوسف‌بن‌بغراخان (د 423ق/1032م) را فاتح ختن خوانده است و می‌نویسد: ختن سرزمینی است میان چین ترکستان که علماء و فضلای بسیاری از آن برخاسته‌اند (9/299). دین توده‌های بومی منطقه که بیشتر به کارهای کشاورزی اشتغال دارند، اسلام است.

مآخذ: ابن‌اثیر، عزّالدّین، علی، کامل، دارصادر، 1979م؛ اقبال، عباس، تاریخ مغول، تهران، امیرکبیر، 1365ش؛ همو، بارتولد و.و.، ترکستان‌نامه، ترجمه کریم کشاورز، تهران، امیرکبیر، 1358ش؛ جوینی، عطا ملک، تاریخ جهانگشا، به کوشش محمد قزوینی، لیدن، 1911-1937م؛ فرای، ریچارد، عصر زرین فرهنگ ایران، ترجمه مسعود رجب نیا، تهران، سروش، 1353ش؛ گروسه، رنه، امپراتوری صحرانوردان، ترجمه عبدالحسین میکده، تهران، بنگاه ترجمه وونشر کتاب، 1323ش؛ نیز:

Neef, (ed), Das Gesicht Erde-frankurt, 1976; Schnieder, O., Die Alte Well. I: Der Orient, Wiesbaden, 1965.
منصور کیایی

 

اسم الکتاب : دانشنامه بزرگ اسلامی المؤلف : مرکز دائرة المعارف بزرگ اسلامی    الجزء : 1  صفحة : 402
   ««الصفحة الأولى    «الصفحة السابقة
   الجزء :
الصفحة التالیة»    الصفحة الأخيرة»»   
   ««اول    «قبلی
   الجزء :
بعدی»    آخر»»   
صيغة PDF شهادة الفهرست